black flowe(p,4)

black flowe(p,4)


جونگین گفت
و جونگکوک دندون قروچه ای کرد دلش می خواست تا اونجایی که میتونست کتکش بزنه

اگه به خاطر دوست احمقش نبود
میتونست بدون اینکه بابت دیدن قیافه ی زشت کیم
اشتهاش رو از دست بده غذاش رو بخوره

تهیون چند قاشق از سوپش خورد و لب زد.

من دیگه بیشتر از نمیتونم بخورم تهیونگ اگه میخوای تو بخور.

و سینی غذاشو مقابل تهیونگ که تقریبا بیشتر غذاشو تموم کرده بود گذاشت.

مطمئنی نونا؟ تو که هیچی نخوردی

تهیون با اکراه دستشو تکون داد.

من نمی تونم همچین غذاهایی رو بخورم تهیونگ تو بخور.

جونگکوک پوزخند زد.

تهیونگ برخلاف نمره های خوبش یه احمق واقعی بود که حتی
نمی دونست دوست دخترش با دیدن پسر های جذابتر می خواد جلب توجه کنه.